عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

عشق ما؛حلما

اولین سفر یک روزه دخملم

دیروز جمعه کوچولوی ما در 20 روزگی اولین سفر زندگیش رو تجربه کرد ما دیروز از صبح زود راهی شدیم به یه جای با صفا دیروز به همراه مامانی و بابایی و دایی جون و خانم دایی جون رفتیم به یکی از مناطق خوش اب و هواو با صفای شهرمون رفتیم جای همگی خالی کلی کیفول شدیم مخصوصا حلمایی که از اول حرکت در خواب ناز بود و طفلی فقط برای شیر خوردن یه خورده خودشو کش میدادو یه صدا های ارومی از خوش در میاورد که من متوجه میشدم که دخترکم گرسنه شده به قول مامانم بس که دخملی با شخصیته الهی قربونت بشم مااااااااااااااااااااادر ...
4 شهريور 1392

بدون عنوان

سلام بالاخره بعد از چتد روز تاخیر اومدیم 2 هفته خونه مامانی (مامان من) بودیم الان 3-4 روزیه که اومدیم خونه خودمون و زندگی 3 نفره مونو شروع کردیم فرشته کوچولوی من ساعت 9و5 دقیقه روز شنبه 12 مرداد پا به دنیا گذاشت وزنش 3140grبود با قد 53 سانت دخملی نافش روز 5 بعداز تولدش افتاد بابا جونش روز 8 بعدازتولد برای دخملی عقیقه کرد البته مامانی و بابایی مهربون روز 2 بعد از تولد برای عسلی ما قربونی کردن دست گلشون درد نکنه ایشالا زحماتشونو جبران کنیم و سایشون مستدام باشه (الههههههههههههههههههی امین)
28 مرداد 1392

حلما جونم خوش اومدی

          این پست توسط بنده یعنی عمه حلما جون به سفارش مهتاب جونم نوشته شده می خواستم خبر بدم امروز صبح فرشته کوچولوی ما به دنیا اومد خدا رو شکر هم حال مهتاب جونم هم حال حلماجونم خوبه خدایا شکرت اینم چند تا عکس از عزیزدلم           ...
12 مرداد 1392

شمارش معکوس........

امروز پیش دکترم بودم برای تعیین دقیق تاریخ زایمان ...... ازامروز تا لحظه موعود 10 روز دیگه باقی مونده و من ازطرفی شوق دیدار دخمل نازم رو دارم و از طرف دیگه استرس زایمان خدا جونم خودت بهم ارامش بده خدایا کمکم کن تا این روزها و شبها رو به سلامتی و ارامش خاطر سپری کنم دوستای عزیز وبلاگی من تو روخدا برای من و نی نی دعا کنید تو این شبهای عزیز و ارزشمند
1 مرداد 1392

تفلده عید شما مبارک......

سلام ناناز مامان درچه حالی همچنان در حال ورجه وورجه  تشریف داریا گلم برات بگم که دیروز تولد دایی جون بود تولد خانم دایی هم که 2 مرداده رو دیشب استثنائن جشن گرفتیم اخه گفتیم معلوم نیست تا اون موقع شرایط ما چه جوری باشه خلاصه حسابی جات خالی بود مامانی حسابی دایی و خانم دایی جون رو غافلگیر کردیم ایشالا که صدسال زنده باشنو درکنار هم زندگی سرشار ازعشق داشته باشنو خوشبخت باشن گلم کمتر از3 هفته دیگه تا دیدار ما مونده خدا جونم مواظب ناز گل  ما باش خدایا به خاطر همه نعمت هایی که به من نالایق دادی شکر ...
24 تير 1392

اخرین سونو.....

سلام خانوم کوچولوی خودم میخوام از اخرین سونوگرافی که انجام دادم بگم در تاریخ 10/4/92 به دلیل اینکه تکونای دخملی کم شده بود به پیشنهاد یکی از متخصص های زنان درمانگاهمون سونوی اورزانسی انجام دادم خدا رو شکر همه چیز خوب بود فقط خانم طلا از حالت سفالیک بهحالت بریچ در اومده بودن و اینکه یه مقدار از حجم کیسه اب کم شده البته سر مرزه و باید تا میتونم مایعات مصرف کنم دخملی من 5/34 هفته بود با وزن 2247gr که به نظرم یه مقدار چوکولوهه به همین خاطر یه چند روزی استعلاجی گرفتم تا یه خورده استراحت کنم تا نی نی مون تپلی بشه خدا جونم مواظب نی نی کوچولو ما باش گلم 4 هفته دیگه تادیدار ما مونده دوست دارم خوشگلم ...
14 تير 1392