عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

عشق ما؛حلما

ولنتاین............

سالروز ازدواج عزیزترین و پاکترین مخلوقات خدا حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) رو به تمام دوستان عزیزم تبریک میگم این کیک خوشگلو خوشمزه رو همسری به مناسبت روز ولنتاین اسلامی گرفته ممنون شوشوی خوشگلم و اینم ثمره عشق ما..........         ...
15 مهر 1392

خدا رو شکر.........

بالاخره 5 شنبه ای که یک هفته نگرانش بودمو یک هفته استرس رسیدنشو داشتم اومدو رفت .......... 5شنبه ساعت 9 صبح به اتفاق حلمایی و همسری برای زدن واکسنو کنترل و مراقبت 2 ماهگی حلما راهی شدیم البته قبلش من یه کار بانکی داشتم که اول رفتیم برای رسیدگی به اون و بعد........... وای قلبم تا رسیدن به درمانگاه ریتم عجیبی داشت ضربان قلبم تند تند میزدو من احساسش میکردم به همکارام که سلام میدادم بغض تو گلوم بود و صدام میلرزید وقتی وارد اتاق شدیم همه دوستام پشت سر من اومدن تو اتاق و یه همهمه ای برپا شد همه اوناهم استرس داشتن و هی قربون صدقه حلما میرفتن اون دوستم که میخواست واکسن نازنینمو بزنه بهم گفت چون میدونستم میخوای نی نیمونو بیاری براش سرنگ...
13 مهر 1392

عزای عالم گفته منو..........

الهی بمیرم مامان یه هفته اس که عزای عالمو گرفتم که وایییییییییییییییییییییییی دخملم میخواد 5 شنبه واکسن بزنه هر وقت نگاهش میکنم و لبخندشو میبینم اشک تو چشمام جمع میشه که به جای خنده دخترم 5 شنبه چه حالی داره..............وای خدایا کی این 5 شنبه میادو میره شرشو از سر ما کم کنه ..... خدایا تو رو خدا...... خدا جونم دخترم دردش نیاد ...........خدا جونم دخترم تب نکنه .........خداجونم دخترم گریه نکنه ............خدا جونم...................... دخترم مامان طاقت دیدن اشکاتو نداره شاید باورتون نشه تو این 2 ماه اصلا نذاشتم عزیز دلم گریه کنه حالا نمیدونم اگه خدا نکرده واکسنش درد داشته باشه و نازنینم گریه کنه میتونم ارومش کنم و اون دردو ...
10 مهر 1392