مامان جونم اومد خدایا شکرت...........
دیروز مامان طاطا ساعت 8 رسید راه اهن و ساعت 8و5 رسید خونه همه ما خیلی خیلی خوشحالیم
مخصوصن بابا علیرضا که این 10 روزو 10 شب تنها بود فکر میکنم اولین باری بود که بابا جونم این قدر
طوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووولانی
تنها بوده چون از اونجایی که مامان و بابا همکارن معمولا ماموریت رفتناشونو یه جوری هماهنگ میکردن که همزمان باشه اما این دفعه .....
بگذریم خدا جونم هزاران هزار بار شکر که مامانم صحیح و سالم پیش ما برگشت خدایا همه مسافرارو در پناه خودت حفظ کن و سالم نزد عزیزانشون برگردن الهههههههههههههههههههههههههههههههی امین
گفتم مسافر یاد مسافران راهیان نور دانش اموزانی افتادم که پریروز تو اخبار اعلام کرد که در اثر بی توجهی راننده اکثرن کشته شدن و تعدادی هم زخمی شدن خدایا همشونو مورد امرزشو رحمت خودت قرار بده و با شهدا همنشینشون کن الهی بمیرم چقدر ...........
2سال پیشم چند نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور که بسیجی هم بودن برای زیارتو یه سری کلاسها در حال رفتن به قم و جمکران بودن که مینی بوسشون چپ میکنه و همه دخترا کشته میشن و از پسرها هم فقط یه نفر زنده میمونه که اونم طحالشو در میارن اکثر این دخترا 2 تا 2تا باهم خواهر بودن وای چه روز وحشتناکی بود مامان طفلی من اون روز ماموریت داشت که توی غسال خونه حضور داشته باشه و طلاها و چیزهای قیمتی اونها رو تحویل بگیره اگه بدونین مامانم تا یک ماه حالت افسردگی داشتو تا خرف اونها میشد گریه میکردو میگفت عین 7 تاپرستو پرکشیدنو رفتن اونا رو تو قطعه صالحین دفن کردن خدا همشونو رحمت کنه و با شهدا محشورشون کنه الهههههههههههههههههههههههههههههههی امین