سبحان الذی سخرلنا هذا...(ماشین خریدیم...)
امروز بعد پنج سال که از زندگی مشترکمون میگذره خدا توفیق داد و مرکبی خریدیدم که اسمش پراید ١٣٢اس ایکسه و با نمره منفی١٠٣ بین ماشینای وطنی بدترین ماشین از نظر کیفیته؛ البته چیزی که بیشتر از اینا اهمیت داره اصل نشستن پشت رول بود که خانومم آرزوشو داشت و بهتره بگم از مهمترین آرزوهای این چند سالش بود خداییش هم بد نرفتیم و همه بی اندازه خوشحال بودن....بهر حال امروز با همه تلخی ها و شیرینی هاش گذشت و اینم میره تو آرشیو خاطراتمون و بعد مدتی میشه جزء روزمرگی زندگی اما خداکنه این مرکبی که امانتی دست ماست و تمام نعمت های دیگه ای که خدا به ما داده و در حقیقت وسیله ابتلا و امانته ما رو از هدف حقیقیمون که رسیدن و وصال معبوده دور نکنه.
حرفمون اینه که:
خدایا اون چیزایی که تورو از ما میگیرن از ما بگیرشون و چیزایی رو به ما نده که قیمتش گرفتن خودت از ما باشه و اون چیزایی رو که به ما میدی بهتر و مهم تر از اون و بیشتر از گذشته خودتو به ما بده