این روزها.........
سلام عروسک مامان الهی فدات بشم مامانو ببخش که دیر به دیر میام این روزا ماشالا اینقد وروجک شدی که اصلا نمیتونم تنهات بزارم مبلارو جمع کردیم چون دوبار از روی مبلا افتادی خلاصه خونمون خیلی بامزه شده خوشگلم یه خورده سرماخوردی که دیشب همش تب داشتی و یه بارم استفراغ کردی که خیلی ترسیدیم با استامینوفنو پاشویه تبت پایین میومد ولی بعد 5 دقیقه دوباره داغ میشدی این 24 ساعت خدا میدونه چی کشیدم الان خداروشکر حالت بهتره
عزیز دل مامان این روزا تلاشت برای ایستادن خیلی زیاد شده و تقریبا یکی درمیون میتونی وایسی وقتی وایمیسی واسه خودت دست میزنی و دوست داری همه تشویقت کنن
با تلفن خیلی قشنگ صحبت میکنی عاشق تعریف کردناتم هر روز مامان طاطا به عشق تعریف کردنات روزی چند بار زنگ میزنه تا صداتو بشنوه
نمیدونم چرا اینقد غاشق چایی شدی وقتی سینیه چایی رو میبینی دیگه نمیتونیم کنترلت کنیم هی پشت سرهمم میگی اوف اوف اوف
یه چند تا عکس از جیگر طلا تو ادامه مطلب میزارم فعلا برم فدای هر چی هواداره حلمااااااااااس
ا
این چند تا عکس که با لباس کفشدوزکیه واسه اوایل ابانه
و این عکس اخر هم واسه همین امشبه که بی حوصله بودی