عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

عشق ما؛حلما

دکتر بی وجدان و .........

1392/12/2 0:56
نویسنده : مامان و بابا
399 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم مامانی ببخشید که دیر اومدم هفته قبل دخمل نازنینم سرما خوردگی خفیفی داشت

طوری که فقط موقع شیر خوردن احساس میکردم از توی بینیش ترشحه و انگار کیپ شده و صدای خور

خور میده با همسری به این نتیجه رسیدیم که عسلک رو به دکترش نشون بدیم وقتی وارد مطب شدیم

اولش دخملک اروم بود اما 10 دقیقه نشد که نق و نوق خانوم خانوما شروع شد طفلی خوابش میومد و

طبق عادتی که داره فقط فقط روی پایی که دراز شده و در حال تکون دادنه میخوابه هر کاری کردیم که

روی شونه هامون سرشو بذاره و بخوابه نشد که نشد تا این که بابایی بی رو درواسی به منشی دکتر

گفت خواهر یه زیر اندازی چیزی نداری من پهن کنم رو زمین تا دخترمو بخوابونم ؟ خدا پدر منشیه رو بیامرزه

یه تیکه پارچه اورد و همسری رو زمین نشستو پاهاشو دراز کردو به ثانیه نکشید که دخملی خوابش برد

خیلی صحنه با نمکی بود چند تا عکس از اون لحظه های خنده دار گرفتم که از گذاشتنشون معذورم

خلاصه اصل داستان اینه که دکتر وقتی نی نی ما رو معاینه کرد گفت توی گلوش خلط داره و نامردی نکرد

و 4 تا شربت قد و نیم قد براش نوشت که یکی از اونها که من اصلا دلم نبود که بش بدم اموکسی

سیلین بود الهی بمیرم براش از شنبه که دیگه دارو هاش تموم شده و حالش خوبه احساس میکنم صورت

بچم اب شده با خودم عهد کردم که دیگه نازنینم پیش این دکتره که کیلو کیلو به نی نی ها دارو میده

نبرم اخه خبر ندارید که طفلی حسین کوچولو پسر عمه حلما که تازه 2 روز دیگه 3 ماهه میشه به خاطر سرما خوردگی

میبرنش پیش همین دکتره و طفلی فکر کنید اموکسی سیلین برای ماه اول - سفکسیم برای ماه دوم-

امپول جنتا مایسین برای ماه سوم  براش تجویز میکنه که وقتی پیش دو تا دکتر دیگه میرن متوجه میشن

که نی نی خدا رو شکر هیچ مشکلی نداره وکلی به خاطر تجویز این داروها توسط دکتر بی وجدان متعجب

بودن  و گفت که حسین کوچولو فقط به پروتئین گاوی حساسیت داره و مامانی باید از خوردن مواد عذایی که توش شیر گاو داره صرف نظر کنه همیییییییییییییییییییییین !!!!!!تعجب

خوب کله پاچه دکترو بار گذاشتیم حالا جونم براتون بگه که دخترکم حسابی غذا خور شده - تو رو روئک

سواری حرفه ایه و و قتی دنبالش میکنیم بدو بدو میکنه همراه با جیغ و خنده یه خورده فضول تشزیف داره

و وقتی تو روروئکشه خم میشه و به همه چی دست میزنه مثلا چند روز پیش دیدم داره انگور روی پایه

میوه رو که گوشه خونس داره میکشه که اگه دیر جنبیده بودم خدای نکرده میافتاد روش میونش با اقایون خیلی بهتره و منم از این مورد خیلی خوشحالم چون وقتی مهمونی هستیم حلما بیشتر پیش باباشهچشمک

مامانم میگه این یه موردش به خودت رفته ....وقتی باباش ظهر از سرکار برمیگرده عکس العمل دخملک

دیدن داره یک ذوقی میکنه که نگو منم که حسوووووووووووود واقعا خدا شانس بده مامان بیچاره این همه زحمت بکشه اخر سر این جوری ضایعش کنه یه فسقلی کلافه

دخترک همچنان تو غلتیدن تنبله و فقط موقع دراز کشین 360 درجه میچرخه البته روزی یه بار دل مارو به

غلتیدنش خوش میکنه صدا های با نمکی از خودش در میاره - بوووووووووف- بااااااااااااااااااااااااا- اااااااااااااا با

فتحه و جیغای قشنگو اروم نه ازار دهنده ....

اینم عکس از عزیزدلم در حال حریره بادوم خوردن.....نی نی

 

نی نی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 12:18
هورا هورا حلما جونم اومده دلم براش یه ذره شده بود
مامان و بابا
پاسخ
قربونت بشم عزیزم ما هم همینطور
اقا زاده
28 بهمن 92 12:21
نوش جونت
مامان و بابا
پاسخ
ممنون
افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 12:22
من که اصلا به دکترای حالا اعتماد ندارم آخه به جای اینکه دردتو خوب کنند با تشخیصای الکی بدترت میکنند دیدم که میگم هاااااا من که یکی دوباری فاطمه در این حد سرماخورده با یکی دو وعده گل بنفشه و بارهنگ مداواش کردم آخه فوق العاده از بی سوادی دکترا میترسم اون دکترای قدیم بودن که با دانش و تجربه شون با یه نگاه میفهمیدن چته نه دکترای الان که بعد از صد تا آزمایش و سونو و ... بازم تشخیص اشتباه میدن
مامان و بابا
پاسخ
واقعا گل گفتی دکترای بی سواد
حلما کوچولو
28 بهمن 92 12:42
سلام خانم خوشگل........ ایشالاه همیشه صحیح و سالم و شاد باشی تا کارت به دکتر نرسه که هم خودت اذیت بشی هم مامانی برات غصه بخوره. آفرین که داری حرف زدنم هم یاد میگری...حلما کوچولو ما هم مثل تو حرف میزنه یه کوچولو بیشتر.
مامان و بابا
پاسخ
سلام خاله جون ممنون از لطفت فدای هر دوشون بشم من
افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 16:13
سلام مهتاب جون من که هر وقت فاطمه جون اینجوری میشه یه دستمال گرم میکنم و دور کمرش میپیچم خوب میشه تو اینترنت خوندم از بد شیر خوردن اینجوری میشن ولی مزخرفه همون حرف قدیمی ها درست تره(البته تو این مورد) حالا تو هم یکی دوبار اینطوری کن ببین چطور میشه
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم
افسانه(مامان فاطمه)
28 بهمن 92 16:17
خصوصی
مامان و بابا
پاسخ
چشم
لیلا مامان حانیه
29 بهمن 92 12:27
سلاااااااااااام آخی حلما جونی سرماخورده بودی واقعاااااااااااااا چی بگم از دست بعضی از دکترها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم یه ماجرای نسبتا طولانی دارم در این مورد که اینجا مجالش نیست خاله قربون غذا خوردنت بشهدوست داری،خوشمزه است؟؟؟؟؟؟نوش جونت
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزدلم ممنون بلههههههه خدا رو شکر غذا خوب میخوره حانیه خوشگلمو ببوس مامانی
افسانه(مامان فاطمه)
29 بهمن 92 15:52
اتفاقا اشتباه کردی که تا حالا این کارو نکردی هرچی زودتر باشه واسه خود حلما بهتره آخه به گفته دکتر هرچی کوچیکتر باشن لاله گوششون نرم تره فاطمه که غیر از جیغی که همون موقع زد دیگه گریه و زاری نکرد بچم آخه منم خیلی میترسیدم ولی دکتر بهمون اطمینان خاطر داد
مامان و بابا
پاسخ
ایشالا میبرمش
مامان چشمه بهشتی
29 بهمن 92 18:20
واااای ..... بابا از این دکترایی که کیلویی دوا میدن پرن ..... خیلی باید مواظب باشید من سر دکتر خیلی حساسم اصلا هر دکتری نمیبرم چقدر خدا رحم کرده خصوصوی هم داری خانم
مامان و بابا
پاسخ
عزیزم منم رو دکترش حساس بودم والا اطرافیان میگفتن خوبه
علامه کوچولو
30 بهمن 92 18:40
ماشاءالله لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشم ممنون
مامان عسل
1 اسفند 92 9:52
وای عزیزم خدارو شکر که سرماخوردگیت خوب شد خاله . انشالله که دیگه هیچ وقت مریض نشی.
مامان و بابا
پاسخ
مرسی خاله جونم ایشالا هیچ نی نی کوچولویی مریض نشه
مامان عسل
1 اسفند 92 9:53
فدات بشم که انقدر بازیگوش شدی . مامانی دیگه باید کم کم وسایل اضافی رو از خونه جمع کنی
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون اخههههههه چه کیفی میده یه سره دنبال نی نی بدویی
مامان آیدا
1 اسفند 92 14:36
عزیزم خدارو شکر که سرماخوردگیت خوب شد مامان حلما جون باورکن خداییش شاید هیچ کسی مثه من اوایل آیدارو دکتر نمیبرد من هرچقدر بیشتر دکتر میبردمش بیشتر مریض میشد ولی باورکن از وقتی که گوش به حرف مامانم دادم وهرتجویزی که مامانم برای دخترم میکنه گوش میدم گوش شیطون کر مریض نشده مثلا دخترت هر وقت سرماخورد یه قاشق چایی خوری براش پونه دم کن واز صافی ردش کن آبشو بهش بایه کوچولو قند بدی تمام عفونت بدنشو میکشه باور کن دکترا هیچی حالیشون نیست فقط پولو میشناسن
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم منم هیچ وقت حلما رو به راحتی دکتر نمیبرم تا داروهای شیمیایی به خوردش بدن اما این دفه ناچار بودم واقعا طب سنتی یه چیز دیگس
مامان درسا
6 اسفند 92 16:13
عزيزمممممممم خيلي نازي ماشالله . خيلي ناز غدا ميخوري ناناز خانم .
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشم عزیزم چشماتون ناز میبینه