چهاردهمین ماهگرد......
سلام نفسم
سلام عمرم
سلام زندگیم
عزیز دلم این چند وقت خیلی فعال شدی شنبه بعداز ظهر خونه مامان طاطا بودیم که یه دفه دیدیم داری 4 دستو پا میری نمیدونی چقد وق زده شدیم از همه بیشتر خودت ذوق میکردی و ما تن تن بت میگفتیم یک دو سه چار و شما هم با خوشحالیو خنده حرکت میکردی عاشقتم ملوسکم
امروز بابایی از سرکار که برمیگشت یه کیک کوچولو واسه دخملی گرفتو چارده ماهگی ثمره عشقمونو جشن گرفتیم
عزیزم 14 ماهگیت مبارک ایشالا 140 سالگیتو همه با هم جشن بگیریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی