عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

عشق ما؛حلما

سفر به مشهد....

سلام سلام روز 18 اردیبهشت به همراه مامان طاطا و بابا علی با قطار راهی مشهد شدیم خدارو شکر خیلی سفر خوبی, بود و خوش گذشت دایی محمد و خانوم دایی و فاطمه کوچولو هم روز قبلش راهیه مشهد شدن که خیلی یهویی شده بود و طلبیده شده بودن و اونجا تو حرم و هتل همدیگه رو میدیدیم و این برای شما فسقلیا خیلی خوشایندتر بود و حسابی با هم بازی میکردین و واسه ما بزرگترها هم خیلی خوب بود مخصوصا واسه مامان طاطا که همگی دورهم بودیم و به پابوس امام رضا رفته بودیم خدارو شکر تو حرم با افسانه جون مامان فاطمه و حلما کوچولو قرار گزاشتیم و همو دیدیم تو پستای قبل گفته بودم که خونشون سبزواره و اونا هم از قضا اومده بودن مشهد و خلاصه دیداری تازه شد و روی ماهشونو دیدیم ...
27 ارديبهشت 1397

57 و مین ماهگرد......

سلام عزیز دلم امروز 27 اردیبهشته و من با 15 روز تاخیر پست ماهگردتو میزارم پوزش میطلبم روز ماهگردت ما مهمون داشتیم دختر خاله های مامان طاطا از تهران اومده بودن و ناهار دعوتشون کردیم خونمون و یه کیک کوچولو هم بابا گرفت و خداییش حسابی به هممون خوش گذشت حدودای ساعت 3 یک بارون شدیدی میبارید که بی اختیار همه رو ذوق زده کرده بود فک کن هوا افتابی بعد بارون شدید در حال باریدن خیلی صحنه ی قشنگی بود هممون رفتیم تو بالکن و منظره زیبا رو تماشا کردیم و شعر میخوندیم و دست میزدیم و کلی فیلم گرفتیم بریم سراغ عکسا همه عکسایی که گرفتیم دسته جمعی بود و عکس تکی ازت نداریم ولی بازم غنیمته همین چندتا برو حالشو ببر هی که مشغول مهمون داری بودم...
27 ارديبهشت 1397

هدیه روز معلم...

اینم کادوی روز معلم که امروز واسه مربیتون بردی اینو باید تو پست قبلی میزاشتم که یادم رفت اومدم اضافع کنم که با گوشی و تلگرام نتونستم مجبور شدم تو یه پست جدا عکس بزارم ...
15 ارديبهشت 1397

روز معلم....

سلام عزیز مامان امسال واسه اولین بار با مناسبت روز معلم اشنا شدی و واسه خاله مهدتون هدیه بردی و خیلی ذوق داشتی بدای مهربونیت نفسم 😘
15 ارديبهشت 1397

56 ماهگی....

سلام عشقولکم 56 ماهگیت مصادف شده بود با روز, پدر و حسابی جشن تو جشن شده بود شب همگی خونه مامان طاطا اینا بودیم و خاله سودی و دایی بهروز اینا هم بودن دایی مهدی هم که تازه 8 فروردین جشن عقدشون بود هم با یگانه جون اومدن و کیک و ماهگرد و کادوی روز پدر بر پا شد شب خوب و بیادماندنی بود مبارکت باشه عزیزم ...
14 فروردين 1397

سال نو مبارک 😍.....

سلام عزیز دلم وارد, سال جدید شدیم خدارو شکر در کنار هم و زیر سایه بزرگترامون سال جدیدو شروع کردیم امیدوارم سال پر خیر و برکتی واسه هممون باشه و هر روز اتفاقای خوب و خبر های خوب و روز های شادی رو در پیش داشته باشیم و ای کااااااش امسال سال ظهور اقامون باشه خدا جونم یعنی میشه؟ . اینم عکسای دخملی رو بهار 97 ...
4 فروردين 1397

جشن نوروز مهد ......

سلام عشق مامان ۲۱ اسفند براتون تو مهد جشن نوروز گرفتن و یه تعدادی عکس گزاشتن تو کانال که میزارم اینجا برات یادگاری الهی قربونت بشم که اینقد خانوم شدی اصلا باورم نمیشه پاییز قراره بری پیش دبستانی اینم هدیه هایی که بتون دادن اون تخم مرغه رو‌هم خودت رنگ کردی تومهد اینم عکسای این چند روزت که خیلی عشقی فردای روز مادر این گل کوچولو رو که بابآیی برام گرفته بود و با اضرار فراوان بردی مهد واسه ساناز و سه تادوتومنیه نو هم هدیه دادی به خاله ساناز و خاله فاطمه و خاله معصومه مهدتون فدای مهربونیت...
23 اسفند 1396