دخترک دو سال و دوماهو اندیه من.....

سلام بر دردونه مامان

حلمای من تو این روزهای محرم خیلی دلتنگم دلتنگ داداشیه یکی یدونم داداشی که همراز دوران مجردیم بود و با وجود اون اصلا نداشتن خواهرو احساس نکردم حالا دایی محمدت نزدیک 3 هفتس که رفته سوریه واسه دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب و رقیه واسه دفاع از مظلوم واسه نابودیه دشمن خدایا خودت کمکشون کن کمک کن تا ریشه این ستمگرا از روی زمین برداشته بشه به حق محمد وال محمد خدایا داشمو به خودت سپردم و همه داداشایی که خواهرشون چشم انتظارشونن تو رو به حضرت زینبت قسم میدم  حلمای من تو هم دعا کن مادر که تو الان عین فرشته ها پاکی و پیش خدا عزیز اللهم عجل لولیک الفرج

خوب ...دختر دو سال و دوماهه و اندیه من تو این روزها حسابی بلبل زبون شده و 4 تا شعر خوشمل بلده و روزی چند بار برامون میخونه (شعر:یه توپ دارم قلقلیه - ای زنبور طلایی- . شبای تاریک که در مورد دختره-  اقا پلیسه)

و اینکه 8 تا رنگ و بلده مثل( سفید - یاسی- سبز - زرد- ابی- قرمز- نارنجی- صورتی)

چند روزیه که دخملی هر روز با خواهش بم میگه مامان بریم امام حسین ? بریم کربلا (ببلا)

پیشرفت حلما :

فاطمه : اته مته ( که ندود یه هفته ای میشه که میگی آتمه) مامان معصومه و بابزرگ رو هم قشنگ تلفظ میکنی عاشق عروسیو تور عروس هستی و هر روز یه تو حریر یاسی مامان طاطا داره میندازی سرتو با خوشحالی میخونی علوس نانای.  نای  یا یه وقتایی یه روسری میپیچی دور کمرتو باز همون برنامه عاشقان برنامه خندوانه هم بودی و هستی با اینکه فعلا تمو شده ولی اکثر روزها میدویی تو خونه و میگی سیاهه نارگیله عقابه نارگیله اسم و فامیل و سنتو اسم مامانو هر کس ازت میپرسه قشنگ میگی واسه 26 ماهگیتم بابا یی برات کیک گرفتو شمعرو چند بار فوت کردی که فعلا نمیتونم عکس بزارم چون الان دارم با گوشی تایپ میکنم ایشالا در اسرع وقت چند تا عکس از دخملیه دو سال و دوماهه نازو عزیزم میزارم. زود بر میگردم فعلا خداحافظت نازنینم