ظهر فرشته ها
ظهر که برای نماز رفته بودم مسجد تعداد زیادی از بچه های ابتدایی با مربیاشون اومده بودن مسجد.واقعا وقتی سادگی و اخلاصشونو دیدم غبطه خوردم به همین خاطر بینشون نشستم و از خدا خواستم به حق نمازی که اونا میخونن نماز غیر قابل قبول منو هم قبول کنه؛ در حقیقت ما لیاقت توسل به حضرات معصومین رو نداریم اگرچه این کار رو میکنیم و اوان را به درگاه خدا واسطه قرار میدیم ولی واسطه قراردادن همین بچه های بهشتی برای ما افتخاره خلاصه بعد از اون زخم های کاری که به قلب من وارد شده بود با این بچه های معصوم بودن لطفی از جانب خدا بود.راستی یکی از مربیای این بچه های حاج آقا یحیایی پدر شهید یحیایی بود که علیرغم سن زیادش با سرزندگی بچه ها رو مدیریت می کرد. اگه بچه ها میدونستن چه کسی مربی اوناست و اینو درک میکردن به خودشون افتخار میکردن.
بچه ها خوش به حالتون
اینم تعدادی از عکسهای اونا