عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

عشق ما؛حلما

بای بای می می .....

1394/6/7 1:20
نویسنده : مامان و بابا
504 بازدید
اشتراک گذاری

خداحافظ ای دوران شیرین شیردهی 

خداحافظ ای نابترین  لحظات قشنگ مادر و فرزندی 

چقد دلم برای اون روزها تنگ میشه هر وقت یادم میفته اشکم سرازیر میشه واسه من انگار خیلی سختتر بود انگار من به اون لحظات وابسته تر بودم تا دخملی 

دقیقا 12 روزه که دخملیه نازو صبورم تو ترکه میگم تو ترک چون واقعا به شیر خوردن وابسته بودی روزها کم کمش 5-6 بار و شبها به طور متوسط 6-7 بارو واسه شیر خوردن بیدار میشدی این اواخر خیلی بدتر بود من اصلا حالا حالاها تصمیم نداشتم که تو رو از شیر بگیرم و همیشه میگفتم میخوام تا هر وقت دخترم درست داره شیر بخوره اما دوستام و اطرافیانم میگفتن اگه لازم بود خدا تو قران صراحتا نمیگفت تا دو سال و منم برای فرار از این موضوع هی بهانه میاوردم اما این چند روز اخر از اونجایی که وابستگیه تو به شیر خیبی زیلد شده بود و قاعدتا به منم خیلی فشار میومد یه جورایی خسته شده بودم و به صورت یهویی و بدون برنامه ریزی تصمیم گرفتم دیگه تمومش کنم و خوشبختانه دخملیه نازم خیلی همکاری کرد خدارو شکر و فقط یه چند باری سراغ می می رو میگرفت و هی ازم میپرسید می می بوف?و بعد هم میرفت سراغ بازیش خدایا شکرت که کمکم کردی و تو این پروژه موفق بودیم 

 

پسندها (2)

نظرات (1)

افسانه مامان فاطمه
6 مهر 94 17:29
چه روزای سختیه واقعا چقدر کنار اوووووووووووون همه دلتنگی عذاب وجدان داری من که کلی تو این پروژه سخت گریه کردم آخه فاطمه خیلی سراغ مه مه رو میگرفت