عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 12 روز سن داره

عشق ما؛حلما

چه میشه کرد.....روزگارست دگر........

1393/1/21 17:16
نویسنده : مامان و بابا
456 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازدونه من مامانی من واقعا شرمندتم این ماه هشتمین جشن ماهگردت رو هنوز نگرفتیم اخه

میدونی عزیزم مثلا من میخواستم این ماه برات جشن دندونی بگیرم به خاطر همین تصمیم گرفته بودم که

با یه تیر دو نشون بزنم اما از شانس بد ما بنده خدا مادر (مادر بزرگ بابا) زمین خورده و کمرش گویا

شکسته خدا ایشالا شفاشون بده خیلی سخته کمر درد خودش زجر اوره چه برسه به

اینکه بشکنه توکل بر خدا

خلاصه جشن دندونی ما هم فعلا کنسل شده و احتمالا خودم یه اش کوچولو بپزمو بین همسایه ها

تقسیم کنم که از این بابت ناراحتمناراحت بی خیال دخملی رو عشقه که عزیزدلمه فدات بشم منماچ گلکم حدود 1

ماهه که خودتو برامون لوس میکنی که قیافت خیلی با مزه میشه و خیلی خوردنی میشیبغل تازگیا یعنی 3-4

روزیه که موقع خواب به پهلو میخوابی که وقتی برای اولین بار تو اون وضع دیدمت خیلی تعجب کردمتعجب دیگه

تو گهواره نمیذارمت چون تکونات تو خواب زیاده و دستات یه دفعه میخوره به گوشه های گهواره و بیدار

میشی خلاصه اینکه پیش خودم میخوابونمت تو خوابم که ماشالا اینقدر تکون میخوریو وول میزنی که یه

وقتایی کلافه میشم وقتی خوابم سرت رو بالشه و وقتی چشامو باز میکنم پاهات به جای سرت رو بالشه

و من نگران افسوسکه روی دخملی پتو نبوده و شب نکنه سردش شده باشه عاشق بابایی و وقتی از سرکار

برمیگرده ان چنان ذوقی میکنی که انگار  من صبح تا ظهر تو رو شکنجه میدادم حالا یکی اومده نجاتت بده

واقعا که خیلی حرصم میگیره از این کارتقهر اما به جاش اقای پدر قند تو دلش اب میشه و کلی به من پز

میدهاز خود راضی اینم از رسم روزگاره و کاریشم نمیشه کرد راستی مامانی قبلنا برای دلخوش کردن من یه وقتایی

غلت میزدی اما دیگه خبری نیست خیلی تنبلیا بلااااااااا در کل فقط میتونی بشینی که واقعا خسته

نباشیچشمک از روز اول عید هم از بس که من بهت گفتم که بریم دد تو هم یاد گرفتی و موقع لباس پوشیدن دد

میگی اونم نه یه بار نه دو بار نه ............

این عکس رو همین الان که در خواب نازی ازت گرفتم

نی نیniniweblog.com

                                                       niniweblog.com

 

اینم کتابیه که فاطمه کوچولو نوه عمه محبوبه بابا بهت عیدی داده طفلی خونشون تهرانه و عیدیتو با خودش اورده فاطمه کوچولو 4 سالشه ویه خواهر خوشگل به اسم محدثه داره خیلی نازن ایشالا وقتی بزرگ شدی با هم دوست میشین

نی نی

راستی همونطور که میبینید و تو عکس کاملا مشهوده حلما خانوم علاقه خاصی به تسبیح داره و شده یکی از وسایل بازی خانوم خانوما

فدایی داری دخملی سربازتم خنده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الهه مامان سلما
22 فروردین 93 10:11
الهی فدات شم عروسک من.. نگران نباش خواهر، همه ی دخملا، وقتی باباشون از بیرون میاد، ازینکارا میکنن حتی توهم همینکارو برای باباییت میکردی یااادت نمیاد، چوب خدا صدا نداره خواهر....
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون
فاطمه مامان زهرا
22 فروردین 93 23:41
اي جونم
اقا زاده
24 فروردین 93 9:29
عزیزی
مامان و بابا
پاسخ
فدااااااااااااات
مامان گلشيد
24 فروردین 93 13:29
قربون اون چشمات برم عزيزم مبارك باشه هم سال نو هم عيدي هات عزيزم خواهرم هنوز اولشه اينقدر غلت ميزنه و از تو جاش وول ميخوره كه يه موقع هايي نميتوني سرجاش پيداش كني تازه دمر خوابيدنشون خيلي بامزه است كه خودشون رو جمع ميكنن و قلمبه ميشن رو به بالا
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشم گلم خدا از زبونت بشنوه من که فعلا در ارزوی این کارهایی ام که گفتی
لیلا مامان حانیه
24 فروردین 93 16:24
سلام به روی ماه تو گل دخمل قلبون اون مدل خوابیدنت خااااااااااااااله به قولی فداااااایی داری مهتاب جونی اومده بووودم عرض ادب کرده بودم بابت تبریک دندون درآوردن دخملی هااااااا نکنه اونم مثل اون قضیه که برات نوشته بودم رفته تو هواااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
مامان و بابا
پاسخ
سلام خاله مهربون خدا نکنه خاله جونی ممنون از محبتت هر چی کامنت بود تایید کردم نمیدونم والا
مامان راضی
25 فروردین 93 0:15
ای جونم مبالک باشه مروارید دار شدنت حلمای من. الهی فداتشم که اینکارا را میکنی . منم در آرزوی این شیرین کاریهای محدثم هستم.
مامان و بابا
پاسخ
ممنون خاله جونی خدا نکنه محدثه نازمو بچلونش
زینب مامان نازنین زهرا
25 فروردین 93 11:10
سلااااااااااااااااام الهی دورش بگردم خیییلی ناز شده ماااشااالله
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزدلم خدا نکنه مهربونم ممنون از محبتت
مامانی ساره
25 فروردین 93 13:09
عزیزم دندونای خوشگلت مبارک باشه عزیزم مامانی خوشحال میشم به وب دخمل منم سر بزنین
مامان و بابا
پاسخ
میسی خاله مهربون چشم حتما مزاحم میشیم
مرضيه (مامان محمد مهدي)
25 فروردین 93 13:57
انشاالله مادربزرگ همسرتون زودتر بهبودي كامل پيدا كنن بچه ها همشون وقتي باباشونو مي بينن ذوق زده ميشن و مامانشون رو تحويل نمي گيرن، عاديه، نگران نباش
مامان و بابا
پاسخ
ایشالا ممنون از دعات گلم واقعا چکار میشه کرد روزگار غریبیست
مامان آیدا
25 فروردین 93 16:25
عزیزم بااون مدل خوابیدنش مهتایب جون چقدر بچه ها باهم فرق دارن مثلا حلما ی شماهزار ماشالله میتونه باروروئک بره ولی غلط زدنو دوست نداره اما آیدای من اصلا روروئکو دوست نداره ودلش میخواد همش غلط بزنه
مامان و بابا
پاسخ
الهی فدای هر دوشون بشم من
مامان اسماء جونی
26 فروردین 93 10:31
سلام مهتاب جونم ایشالله مادربزرگ زودی خوب بشه مبارک دندون حلمایی باشه.نمیدونم چرا اسمای من دندون در نیاورده؟؟؟ اگه حلما فقط وقتی از سرکار میاد زیادی ذوق میکنه اسماء کلا فقط به باباش ذوق میکنه.فقط وقتی شیر بخواد میاد منو تحویل میگیره........... دیدی تو رو خدا...... ای بابا اسماء بس که غلت میخوره و چهار دست و پا میره که هیج جا امنیت نداره و حسابی استرس آور شده...منم تنها ....هی میخوام مواظب این باشم..به هیچ کاریم درست نمیرسم..به زور 4جمله تو وبلاگ مینویسم......اصلا عجله نکن...حلما هم اینقدر شیطونی میکنه که نگو....فعلا استراحت کن خواهرجون
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون ایشالا دیگه این ماه در میاره میگن دندونایی که دیر تر درمیاد جنسشون بهترهحلما هم کلا خیلی باباییه اما وقتی باباش از بیرون میاد عجیب ذوق زده میشه اره خودمم یه وقتایی خودمو با این حرفا دلداری میدم مرسی گلم