عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عشق ما؛حلما

دخترم 7 ماهه شد......

1392/12/12 12:10
نویسنده : مامان و بابا
388 بازدید
اشتراک گذاری

هوراهوراهوراهوراهوراهوراهورا

محمد81

وااااااااااااااااااااااای خدا جونم اصلا باورم نمیشه که من 7 ماهه که مادرم .......7 ماهه که همدم تنهاییم دخترک کوچولوی فینگیلیمه .........7 ماهه که که صبحا به عشق دیدن بچمو و بازی کردن باهاش بیدار میشم 7 ماهه دارم عروسک بازی میکنم خدایا بی نهایت شکرت

امروز یعنی 12/12/92 دخترک ما 7 ماهه شد دیروز صبح بابا علیرضا با کاروانش راهی کربلاشد خوش به سعادتش خدا روزی 2 ماه یک بارش کرده زیارت امام حسین رو واقعا بهش غبطه میخورم هر سری که کاروان میبره انگار دفعه اولشه که به این سفر میره بس که ذوق زدستو و هیجان داره عاشق امام حسین یعنی ........بابای من -باباجونی التماس دعاااااااااااااااااااا ...........

جونم براتون بگه که دیروز دخملی بردیم برای کنترل قد و وزن نمیدونم چرا تا وارد اتاق شدیم بعد از یع بغض سوزناک زد زیر گریه انگار دخملی شرطی شده و هر کی رو میبینه روپوش سفید تنشه ازش میترسه اخه میدونید روزی هم که بردیمش برای سوراخ کردن گوشش پیشش دکتر..... تا دکترو دید گریه کرد واسه همین میگم که شرطی شده ..خلاصه قد و وزن و دور سرشو اندازه زدن خدا رو شکر همه چیز خوب بود و در حد نرمال (وزن=8300 . قد=70 ) خدا رو شکر و ماشاالله

دیروز از درمانگاه رفتیم محل کار مامان طاطا و از اونجا هم رفتیم خونشون و ناهار و شام اونجا تلپ شدیم دایی و خانوم دایی جونم شام اومدن اونجا و بعد بابایی و دایی محمد رضا با هم رفتن یادواره شهدا و از اونجا هم رفته بودن به متاسبت 7 ماهگی دخملی کیک خریده بودن تازه یه اتفاق خوب دیگه که برای من افتاد این بود که...... شب عیدیمو جلو جلو گرفتم نمیدونید که این شب عیدی گرفتن چه ذوقی داره ای کاش چند تا داداش داشتم اونوقت چند تا شب عیدی.... خوشمزه دایی جونو خانوم دایی جون بازم شرمندمون کردنو برای فسقلی ما هم هدیه گرفته بودن اونم به مناسبت غذا خور شدن حلما وااااااااااااااااااااای خوش به حال حلما که اینقدر دایی و خانوم دایی و عمه جونشو حانیه طلا دوستش دارنخیال باطلچشمک

یه کار جالبی که دخترک این روزا انجام میده اینه که دست چپشو میاره جلو صورتشو در حالی که داره نگاهش میکنه دستشو میچرخونه خیلی قیافش با مزه میشه من یکی که دوست دارم همون موقع گازش بگیرمنیشخند

عکسهای دخملی رو هنوز تو لب تاب نریختیم در اسرع وقت میذارم فعلا بای بای

نی نی

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان آیدا
12 اسفند 92 11:56
ایشالله 170 ساله بشی مبارکه
مامان و بابا
پاسخ
ممنون خاله جون
افسانه(مامان فاطمه)
12 اسفند 92 12:29
الهی بگردم این دست چرخوندنو فاطمه هم چند وقتیه انجام میده که همگی واسش غش و ضعف میریم انگاری داره نای نای میکنه خوش به حالت ماشالله حلما جون خوب وزن گرفته دختر من که از وقتی به ورجه وورجه و چهاردست و پایی افتاده اصلا چاق نمیشه
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشم عزیزم خیلی شیرینن به خدا فداشون بشم مننننننننننننننن
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰..
12 اسفند 92 13:50
الههههههى .. اين دخملى عروسك رو بچلون به نيابت از ما .... مبارك باشه هفت ماهگى
مامان و بابا
پاسخ
چشششششششششششششششششششششششششمممممممممممممممرسی گلم
سپیده مامان دینا کپلی
12 اسفند 92 16:07
سلام مهتاب جونم ببخشید دیر اومدم فدای تو دخمل ناز بشم عزیزم 7 ماهگیت مبارک حلما خانوم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون که اومدی مرسی از محبتت
لیلا مامان حانیه
12 اسفند 92 17:33
سلام سلام به دخمل عسلی خودمون حلما جونی 7 ماهه شدنت مبارک عزیزم آخِی عزیزم تو چرا توی عکسات اینقدر مظلوم و آرومی مهتاب جون حانیه هم از هرکس روپوش سفید تنش باشه میترسه
مامان و بابا
پاسخ
سلام سلام ممنون خاله جون اخه من تو این فکرم که نی نی 7 ماهه از حالا چه جوریاست که این جوریاست
مامان اسماء جونی
12 اسفند 92 19:17
سلام مهتاب خانووم و حلما جون مبارک مبارک ایشالله 777ساله شی واقعا باور کردن اینکه 7 ماهه مامان شدیم خیلی سخته این گلی خانومو ببوس بجای ما خوش بگذره با عیدی هات
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از لطفت راست میگی واقعا زودگذشت این روزا فدااااااات
الهه مامان سلما
13 اسفند 92 0:19
۷ ماهگیت مبارک، عسل خاله... انشاالله همیشه سالم و شاد باشی و با این دلبریات، قند تو دل مامانی آب کنی... مهتاب جون بابای حلما، مشرف شدن کربلا؟ خوش به سعادتشون، خیلی التماس دعا داریم. ببوس جوجه طلایی خاله رو.
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم نه بابای خودم رفتن
mona
16 اسفند 92 12:03
عزیزم هفت ماهگیت مبارک خوشگل من دوست داشتنی شدی شیرینم اللهی صدو بیست ساله بشی
مامان و بابا
پاسخ
مرسی خاله جون