عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

عشق ما؛حلما

دختر روروئک سوار.......

1392/9/20 1:42
نویسنده : مامان و بابا
910 بازدید
اشتراک گذاری

دخملی حدود 2-3 هفته پیش برای اولین بار تو روروئکش نشست اما نمیتونست باهاش حرکت کنه

کاکلتو قربون جیگرمماچ

نی نی

امروز یعنی 19/9/92 وقتی تو روروئک نشوندمش از پهلوی روروئک خودشو هل میداد و حرکت میکرد فدای این پیشرفتت بشم ماااااااااااااااااااااااااااااااااااادر

نی نی

نی نی

یه سوالی چند روزیه حسابی فکرمو مشغول کرده اونم اینه که چرا حلمایی هنوز نمیتونه غلت بزنه ؟متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

فاطمه مامان زهرا
20 آذر 92 1:44
عزيز دلم ! در جواب سؤال تون بگم حالا زوده ! يعني زود نيست ولي دير هم نشده كم كم موقع شه ( خوب توجيه شدي عزيزم ؟؟!!! ) زهرا دو سه روز قبل واكسن چهار ماهگي تونست غلت بزنه ، بچه هايي رو هم تو وبلاگها خوندم زودتر غلت زدن ، خيلي ها هم دير تر غلت زدن ولي بالاخره زدن. وقتي ايستاده بودم و تلاش زهرا رو براي غلت زدن مي ديدم ، تلاشي كه به موقفين منجر شد اشك تو چشمام جمع شد خيلي حس عجيب آلود ناكي !! بود . اشك هاتو آماده كن كه كم كم بايد هي تو چشمات حلقه بزنن !
مامان و بابا
پاسخ
من از اون روزا می خوام
مامان ابوالفضل
20 آذر 92 1:48
خوشمزه وخوردنی اومدم بخورمش عجب جییییییییییییییگریه ها.
مامان و بابا
پاسخ
خاله جونم اگه منو بخوری مامانم دیگه حلما نداره ها به مامانم رحم کن
فاطمه مامان زهرا
20 آذر 92 1:49
حالا كه دخترك رانندگي ياد گرفته بنشونش پشت رول بگو يه سر بيارت تهرون ما ببينيمتون يه چيز با مزه : زهرا تقريبا راه افتاده ، از دو سه ماه پيش روروئكش رو از بيرون هل مي داد و باهاش را مي رفت ولي وقتي مي ذارم تو روروئك مثل سه چهار ماهگيش فقط دنده عقب مي ره ! دست فرمونش خوب نشد كه ما رو بياره أراك شما رو ببينيم !
مامان و بابا
پاسخ
الهیییییییییییی ماشالا چقدر زود راه افتاده بلا خانوووووم
روزهای عاشقی
20 آذر 92 8:53
کوچولوی خوشمزه خوب برای خودت رانندگی میکنیهاااااااااا عزیزم ولی من چند جا شنیدم که روروئک برای کمر بچه ضرر داره حتما در موردش پرس و جو کن
مامان و بابا
پاسخ
اره میدونم ممنون که یاداوری کردی عزیزم من پشتش بالش میذارم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
20 آذر 92 9:12
ماشاالله به حلما جونم ماماني غلت هم ميزنه، عجله نكن
مامان و بابا
پاسخ
عجولم دیگه چکار کنم
علامه كوچولو
20 آذر 92 9:36
جوووووووووونم خب دوست نداره غلت بزنه!!!شوخي كردم گاهي برخي بچه ها بدون اينكه حركتي رو انجام بدن بي مقدمه ميرن سراغ حركت بعدي مثلا محمد باقر بدون اينكه سينه خيز بره چهار دست و پا شد
مامان و بابا
پاسخ
مشکل من اینه که حلما رو با هم سناش مقایسه میکنم
مامان عسل
20 آذر 92 13:25
عزیزم همه بچه ها با هم شروع به یک کار نمی کنن . مثلا عسل فقط 4 یا 5 بار غلت زده اونم وقتی روی یک بالشت بلنده زودی غلت میخوره .نگران نباش به زودی غلت زدنشم می بینی . انقدر که بترسی و بگی نکنه شبا موقع خواب هم غلت بزنه.
مامان و بابا
پاسخ
نمیدونم والا
مامان عسل
20 آذر 92 13:26
راستی خانمی برای روروئک سواری زود نیست ؟؟؟ کمر درد میگیرن . عسل که هنوز خوب نمی تونه تعادل داشته باشه.
مامان و بابا
پاسخ
نه خیلی باحاله حلما قشنگ یه ربع توش میشینه
مامان عسل
20 آذر 92 13:27
و اما حرف آخر شما اراک زندگی می کنید؟ پس خیلی به هم نزدیکیم خانمی . فوقش 1 ساعت
مامان و بابا
پاسخ
اره اتفاقا من میخواستم بهت بگم یه جورایی همسایه ایم
مامان فاطمه
21 آذر 92 12:34
سلام حلما رو که تو روروئک دیدم قند تو دلم آب شد گفتم منم یه امتحانی بکنم خب من تا حالا فک میکردم حالاحالاها زوده واسه این کار ولی حالا میخوام امتحان کنم فاطمه تو غلتیدن اینقد حرفه ای شده که دیگه میترسم واسه یه لحظه هم تنهاش بزارم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم خیلی روروئک کمک حال ادمه من که خیلی بدردم میخوره
مامان طهورا
21 آذر 92 19:47
نگران نباش هر بچه ای یه جوره. بچه یکی از دوستام تا 1 سالگی نمیتونست چار دست و پا بره. ...
مامان و بابا
پاسخ
ای داد بیداد چه بد خدا نکنه حلما اینجوری باشه
زری مامان مهدیار و صدرا
21 آذر 92 23:05
عزیزم چه خانوم و بزرگ شدی
زری مامان مهدیار و صدرا
21 آذر 92 23:05
منم کاکلتو قربون عسل خانوم
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون
زری مامان مهدیار و صدرا
21 آذر 92 23:06
مهتاب جون حال فاطمه جون و گلاش چطوره؟ خبری ازش نیست
مامان و بابا
پاسخ
خوبن عزیزم ممنون
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
22 آذر 92 0:58
عزززززيزم ....
مامان و بابا
پاسخ
خودت عزززززززززیزم
مامان آیدا
22 آذر 92 0:58
ای جانم عزیزم چقدر باحاله که توی روروک نشوندین راستش من هنوز میترسم ولی منم تصمیم گرفتم یواش یواش آیدارو بزارم فقط خیلی مواظبش باش
مامان و بابا
پاسخ
میبینم که همه رو به هوس انداختم
مامی امیرحسین
22 آذر 92 12:59
مهتاب جون بعدا" میبینی برا چه چیزای کم اهمیتی نگران بودی! منم همین نگرانی رو برا امیر حسین داشتم اما حالا که فکر میکنم میبینم اصلا" مهم نبود حالا 1 ماه زود تر یا دیرتر... چه فرقی میکنه؟
مامان و بابا
پاسخ
اره واقعا همین طوره
مامان عسل
23 آذر 92 19:54
سلام همسایه خوبی؟ دختر نازم چطوره؟
مامان و بابا
پاسخ
سلام گلم ممنون خدا رو شکر
زینب مامان نازنین زهرا
25 آذر 92 9:57
سلااااااااااااااااااااااااااااااام بعدا نگی من وب زهرا مسافر کربلا میرم نظر میذارم اینجا نمیاما خوبی ؟ ماشالله هزاااااااااااااااااااااااااااااار ماشالله ناز شده ها ... چقدر شبیه بچگی های باباشه ... البته دخترا بابایی هستن این طبیعی که شبیه باباش باشه زحمت و ما میکشیم مهتاب جون آخر به کام اونا میشه ... ولی دور از شوخی ماشالله خانومی شده خدا نگهداره برات عزیزم ... سر نمازت دعا برای سلامتی دخملی من فراموش نشه لطفا
مامان و بابا
پاسخ
فدات بشم زینب جون همینو بگو چشم اگه لایق باشم