چارمین ماهگرد......
امروز یعنی 13/9/92 نازنینمو بردم درمانگاه برای مراقبت 4 ماهگی فدای دخمل گلم بشم عزیز دلم خدا رو
شکر تا به الان رشد خوبی داشته وزنش 6800 و قدش 63 سانت بود نازگلم بعداز خوردن قطره تلخ فلج
اطفال واکسنشو زد که الحمدلله تا الان که دارم این پست رو میذارم تب نکرده عشق مامان بر خلاف تصوراتی
که من میکردم به جز یه گریه کوچولو که موقع زدن واکسن کرد اصلن بی قراری نکرد که از این بابت هزاران بار
خدا رو شکر میکنم بعد از اینکه کار ما تو درمانگاه تموم شد رفتیم محل کار مامانی از اونجا همگی ناهار
رفتیم خونشون تا اخر شب هم اونجا بودیم
بابایی زحمت کشید و یه کیک کوچولو به مناسبت چهارمین ماهگرد دخملک گرفت که البته به اسم نی
نی وبه کام ما بود
..........................اینم چند تا عکس یادگار از اولین روز 4 ماهگی جیگر مامان................
حلما جونی قبل از زدن واکسن
حلما جونی بعداز زدن واکسن
اینم کیک گشنگشو دخملک خندونو پاهای اقای پدر....