عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

عشق ما؛حلما

مادر.......

همه می شناسیمش؛ همو که با شکوه مهرش عشق را معنایی دیگر می بخشد و قلبش وسعت بی انتهای صبر و مهربانی است و شانه های پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم های پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است. مادر، مهر کیشی است که با شمع وجودش به محفلمان روشنی می بخشد و با گلخند محبت اش رنگ غم را از چهره مان می زداید و تبسمی از شادمانی بر دل هایمان می نشاند و با دستان پر سخاوتش، چتری سایه گستر ساخته است تا هیچ سختی را حس نکنیم. او به را ستی تندیس همه خوبی هاست. مامان جونم ای همدم تنهاییهام مامان جونم ای فرشته ای که با لبخندت دلم شاده و با ناراحتیت دلم پر از غم میشه مامان جونم ای تنها رفیق من ای تنها خواهر من ای همه کسم دوستت دارم و شب و روز تنها دعام سلامتی و عم...
31 فروردين 1393

هدیه های دندونی.........

دخملکم به خاطر دندون دراوردن شما همه مارو شرمنده کردنو واسه شما ی فسقلی یه دندونی هدیه گرفتن که عکساشو برات به یادگار میذارم ایشالا قدر این همه محبت و مهربونی این عزیزانونو بدونیم و بتونیم جبران کنیم فدای همتون برای دیدن هدیه ها برو ادامه مطلب گلم این هدیه مامان طاطا و بابا علیرضا ست این هدیه مامان معصومه و بابا بزرگه این هدیه عمه جونه   این هدیه دایی جونو خانوم دایی جونه   و این النگوی خوشگل که البته 2 تاست و من فقط از یکیشون عکس گرفتم هم هدیه هانیه جون دختر عمه نازنینته   دست همتون درد نکنه اینم هدیه منو حلما تقدیم شما ...
30 فروردين 1393

دس دسی.........

دخملی در تاریخ 25/1/93 ساعت 12 نیمه شب بدون هماهنگی شروع به دس دسی کرد و منم منتظر یه حرکت کوچیک از دردونه به طرز خیلی شدید و هیجانی ذوقزده شدم و همچین عروسکمو چلوندم که طفلی همینجور ماتو مبهوت نگام میکرد چکار کنم دیگه دست خودم نیست ناسلامتی به من میگن مادرررررررررررر ...
27 فروردين 1393

یه دونه من ........

یه عکس خیلی نازی مامان طاطا از حلمایی گرفته بود که دلم نیومد تو وبلاگش نذارم البته این عکس مال اسفند ماه 92 اگه دوست دارین شما هم ببینین تشریف بیارین ادامه مطلب در خدمتتون باشیم الهی فدات بشم عشقم عروسک مامان ماشاء الله لا حول ولا قوه الا باالله العلی العظیم ...
27 فروردين 1393

اش دندونی .....

نازنینم چند وقتی بود که تصمیم داشتم برات اش دندونی درست کنم اما از بس که مامان تنبلی داری اونقدر امروزو فردا کردم که اخرش مامان طاطا خودش اش دندونی دخملی رو درست کرد فدات بشم مامان عزیزم که اینقدر مهربونی من نمیدونم چه جوری این همه محبتتو جبران کنم  دست گلت درد نکنه ایشالا که همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه مامان خواهری من خلاصه یه اش خوشمزه واسه دخملی درست کردو بین همسایه ها تقسیم کرد و با دادن یه کارت هدیه به مناسبت جوانه زدن اولین مروارید دخملی ما رو بیشتر شرمنده خودش کرد خدا جونم سلامتی و عاقبت به خیری نصیب پدر و مادرم کن و سایشونو بالای سرمون حفظ کن عمر طولانی با عزت و سلامتی بهشون بده الهی امین اینم عکس دخملکم کنار دیگ ا...
27 فروردين 1393

هشتمین ماهگرد نازدونه ........

دخمل نازنینم جمعه 22/1/93 دلمون طاقت نیاوردو بابایی مهربون برات یه کیک کوچولو خریدو خونه مامان معصومه اینا جشن 8 ماهگیتو گرفتیم فدای روی ماهت بشم دردونه من 8 ماهگیت مبارک فرشته زیبای من     ...
25 فروردين 1393

چه میشه کرد.....روزگارست دگر........

سلام نازدونه من مامانی من واقعا شرمندتم این ماه هشتمین جشن ماهگردت رو هنوز نگرفتیم اخه میدونی عزیزم مثلا من میخواستم این ماه برات جشن دندونی بگیرم به خاطر همین تصمیم گرفته بودم که با یه تیر دو نشون بزنم اما از شانس بد ما بنده خدا مادر (مادر بزرگ بابا) زمین خورده و کمرش گویا شکسته خدا ایشالا شفاشون بده خیلی سخته کمر درد خودش زجر اوره چه برسه به اینکه بشکنه توکل بر خدا خلاصه جشن دندونی ما هم فعلا کنسل شده و احتمالا خودم یه اش کوچولو بپزمو بین همسایه ها تقسیم کنم که از این بابت ناراحتم بی خیال دخملی رو عشقه که عزیزدلمه فدات بشم من گلکم حدود 1 ماهه که خودتو برامون لوس میکنی که قیافت خیلی با مزه میشه و خیلی خوردنی میشی تازگیا یعن...
21 فروردين 1393

هورااااااااااااااااااااااااااااااا

دیروز بعد از ظهر که رفته بودیم خونه مامان طاطا اینا مامانم گفت که ماشینتونم یه نگاه میکردین شاید اونجا افتاده باشه همسری هم رفت بگرده که به 30 ثانیه نکشید که زنگ درو زدو از توی ایفون گوشواره رو نشون داد از خوشحالی نمیدونستم چکار بکنم خدا جونم شکرت از همه دوستای گلم هم ممنونم که ابراز ناراحتی کرده بودن واسه گم شدن گوشواره دخملک فدای همتون این رو هم بگم که خدا شاهده اصلا ارزش پولیش برام مهم نبود و برام ارزش معنویش خیلی مهم بود اخه میدونین دوست نداشتم اولین عیدی که مامانو بابای عزیزم برای نوه شون با عشق و کلی ذوق گرفته بودنو گم کنم (همتونو دوست دارم) ...
20 فروردين 1393

حالم گرفته شد.....

دیشب حدود ساعت 5/10 که رفته بودیم خونه مادری همسری متوجه شدم یکی از گوشواره های دخملی تو گوشش نیست حالم خیلی گرفته شد ای کاش زودتر پیدا بشه خداکنه تو کوچه و خیابون نیفتاده باشه دعا کنید پیدا بشه این عکس رو هم برای اینکه این پست بدون عکس نباشه میذارم داغ داغ مال همین الانه ...
19 فروردين 1393