عشق ما حلماعشق ما حلما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
باباجونی باباجونی ، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 37 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

عشق ما؛حلما

سیزدهمین مروارید......

سلام دخملی دیروز 29/11/93 یه مروارید کوچولوی دیگه توسط من کشف شد بالا سمت چپ دندون نیش دوم مبااااااااااااااااااااااااااااااااارکه عچقم این روزا دخترک 18 ماهو اندی من خیلی دلبری میکنه یکی یکی همه رو صدا میکنه(الوووووووووووو) و براشون بوس پرت میکنه تا لباس جدیدی تنش میکنم با چشماش عشوه میادو میچرخه الکی مثلا بامون قهر میکنه و ادای گریه کردنو درمیاره صبح ها همیشه زودتر از من از خواب بیدار میشه حدود ساعت 11 و منو مورد لظف خودش قرار میده و محکم به صورتم میزنه و میگه الوووووووووووووو دخملی این روزا هر کس رو بخواد صدا کنه میگه الو به جز باباش که همون بابا صدا میکنه          شب بخیییی...
1 اسفند 1393

هجدهمین ماهگرد...........

سلام خوشملم چند تا عکس از هجدهمین ماهگردت گرفتیم که باتوجه به وروجک بازیایی که شما میکنی اصلا نمیشه ازت یه عکس درس حسابی گرفت به هر حال چند تا عکس تو ادامه مطلب میزارم اگه تارن شما به بزرگیه خودت ببخش برای دیدن عکسها بفرمایید ادامه مطلب       ...
18 بهمن 1393

دوازدهمین مروارید......

دوازدهمین  مروارید دخملی امروز ساعت 5/1 ظهر مشاهده شد هوراااااااااااااااااااااا پایین سمت راست اولین دندون نخت یا اسیاب مبارکت باشه عسلکم خیلی خانومی به مولا ...
14 بهمن 1393

هیجده ماهگیه عروسکم......

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عشق مامان عزیز دلم نفسم هیجده ماهگیت مباااااااااااااااارک روز یکشنبه 12/11/93 ساعت 5/11 صبح راهی درمانگاه شدیم واسه مراقبت 18 ماهگیه حلمایی و زدن واکسن قد و وزن و دور سر اندازه گرفته شد که همه چیز نرمال و خوب بود خداروشکر وزن :800/11 قد:84 نوبت زدن واکسن شد که با گریه های دخملی همراه بود خدارو شکر خیلی اذیت نشدی و فقط حدود ساعت 5/3 یه خورده تب کردی که اونم با خوردن قطره استامینوفن  رفع شد واکسن زدنت با دندون دراوردنت همزمان شده بود و بهانه گرفتی یکم الهی بمیرم برات عزیزدلم دیگه خداروشکر واکسن زدنات تموم شد تااااااااااااااااااااااااا ان شاالله وقتی 6 سالت بش...
14 بهمن 1393

یاردهمین مروارید........

روز جمعه 19/10/93 نزدیکای ظهر یازدهمین مروارید دخملی مشاهده شد هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بالا سمت راست اسیاب اول امروز بچم خیلی اذیت شد لثه هاش خیلی میخارن دخترک همه چیزو گاز میگیره استیناش - دستاش - اسباب بازیاش الهی بمیرم برات خداجونم به دختر صبوری عظا فرما ...
21 دی 1393

هفدهمین ماهگرد عروسکم......

سلام عچقم عمرم جونم نفسم عزیزدل مامان 17 ماهگیت مبارک ببخش که بعد از یک هفته این پستو میزارم شرمندتم گلم خانوم خوشگلم 17 ماهه شده دیگه واسه خودش خانومی شده درست از روزی که 17 ماهه شده راه رفتنش خیلی خوب شده خداروشکر این روزا خیلی لثه های دخملی میخاره و اذیتش میکنه و نوید دراومدن دوتا مردارید دیگه رو میده خدا کنه زودتر دربیان بچم راحت شه یک ماه یگه باید بریم واسه چکاب 18 ماهگی از الان استرس گرفتم واسه همین دندون دراوردنات خیلی اذیت میشی بنابراین خیلی واسه عکس گرفتن همکاری نمیکنی سه دونه عکس پیدا کردم بالاخره که توش مث خانوم وایسادی واسه دیدن عکسا بفرمایید ادامه مطلب دایی جونو خانوم دایی جون به مناسبت را...
19 دی 1393

نزول یک فرشته...............

سلام سلام من از 5 شنبه 4/10/93 رسما عمه شدم زود باشین بم تبریک بگین پنج شنبه ساعت 5:15 دقیقه بعداز ظهر نی نیه نازمون به دنیا اومده وای خدا عمه شدن چه حس خوبیه شکرت خداجونم فرشته کوچولوی ما به جمع خانواده 7 نفریه ما خوش اومدی الهی عمه فدات شه عاشقتم اینم عشق عمه در دقایق اولیه ورودش به این دنیا . . . . . . .  زرنگین مگه الکیه همینجوری که نمیشه اول بگین ماشالا . . . . . . خووووووب حالا بفرمایین ادامه مطلب   الهی فدااااااات جوجه گشنگم ...
6 دی 1393

دوتا مروارید کوچولو از نوع اسیاب...........

سلام نفسم امروز همیجوری که داشتم قلقلکت میدادمو تو هم غش کرده بودی از خنده یهو یه چیز سفید تو دهن نازت دیدم رفتم دستمو شستمو با انگشت کشیدم رو لثه هات بلههههههههههههههههه دو تا مروارید کوچولو کشف شد هوراااااااااااااااااااااا  یکیش بالا سمت چپ و اون یکیشم پایین سمت چپ (اسیاب) مبارکت باشه فینگیلم دخترم به من میگه آما - یه چیزیو بخواد بمون بده میگه ایر - دیروز دستشو شناخت و هر وقت بش بگیم دستت کو میزنه رو دستای کوچولوش - دیروز چشمک زدنو یاد گرفت و وقتی بش میگیم چشمک بزن چشمای نازو خوکشلشو محکم میبنده و باز میکنه - امروز یاد گرفت ادای ماهی رو دربیاره و وقتی بش میگم ماهی شو لباشو بازو بازو بسته میکنه الهی فدات بشم شیرینم چند تا...
29 آذر 1393

اولین ...............

توجه ................................توجه امروز 20/9/93 دخترم تاج سرم دردونه من اولین گامهای کوچولوشو برداشت خدا جونم شکرت واقعا باورم نمیشه بالاخره دختر من راه افتاد خیلی خوشحالم خیلی اشک تو چشمام جمع شده نمیدونم چه جوری خدای مهربونمو شکر کنم خدای من ممنونتم به خاطر داشتن یه فرزند سالم که از سر لطف به ما عطا کردی دخترم نفسم بت تبریک میگم مامانی ان شاالله همیشه در راه خیر و راه راست قدم برداری و در این راهها ثابت قدم باشی الهی امین   ...
20 آذر 1393